|
|
کاریز
هیچكس خوش ندارد كه یك تانك (تی62) را به حیوان بیآزاری تشبیه كند، اما در آن روز پاییزی هفت ـ هشت تا از این غولهای پولادین وقتی داخل دهكدة «پادخوابِ شانه» شدند، از دور مثل سنگپشتهایی به نظر میرسیدند. تانکها که به آستانة دهکده رسیدند، دقایقی منتظر ماندند تا ماشینهای محاربوی هم با آنها یكجا شوند.
چند تا بچة خورد سر راه كه میل داشتند خود را به آنها برسانند و دنبالشان بدوند با صدای لرزان دو دهقان بازداشته شدند. آن دو دهقان كه صبح تازة ماه سنبله را آغاز كرده بودند، با دیدن تانکها و ماشینهای محاربوی یكباره به پرندهگانی مانند شدند كه بیخبر سنگ خورده باشند. یكی از آنها بیل را انداخت و چهارصد گام راه را كمربُر زد و به درون دهكده وزید. وقتی به بازارچة دهكده رسید ...
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۰/۰۷ ساعت 12:13 توسط خالد نویسا
|